فیک شوگا [ میکاپ ارتیست ] پارت 5
[ میکاپ ارتیست ]
پارت 5
سوزی از شوگا تشکر کرد اما من چشم غرنه ای بهش رفتم و از خونش خارج شدیم ...
/ هوی چه مرگته ؛ شوگا نجاتت داده ...
- خودش منو به این روز انداخته چی داری میگی ؟
/ تو دیوونه ای
...
فردا صبح شد پاشدم و رفتم لباس پوشیدم و دم در منتظر موندم تا سوزی بیاد دنبالم ...
/ بوققق بوق بپر سوار شو
- اومدمم
سوار شدیم و رفتیم در کمپانی رفتیم توی کمپانی و به همه سلام کردیم و رفتم تو اتاق میکاپ تعجب کردم بجز اون هفتا پنج تا پسر دیگه هم نشسته بودن ...
- یا ریل اینا کین ؟
* اینا یه گروه دیگه همین کمپانی هستن txt
- عجب ...
اجومای رئیس گفت
$ هر کسو دوس دارید برای میکاپ انتخاب کنید ...
حوصله اون هفتا رو نداشتم پس رفتم پیش یکی از اون پنج تا ...
- سلام
= عو سلام
شروع کردم به میکاپ صورتش خیلی اروم و مهربون بنظر میومد چون اصلا از نگاه کردن به روبه روش تکون نمیخورد ... برعکس شوگا
= شما باید میکاپ ارتیست جدید یونا شی باشید ؟!
- عو بله خودم هستم و شما ؟
= من کای هستم
- خوشبختم
= همچنین
و هر دوتامون خندیدیم
کار میکاپش تموم شد اون پنج تا رفتن بیرون چون میخاستن موزیک ویدیو پر کنن اما اون هفتا رفتن طبقه پائین برای ضبط اجر ...
نشستم یجا
- واااای نمیشه من فقط این پسره رو میکاپ کنم ؟!
/ چیع کراش زدی ؟
- نه بابا انقد اروم نشست ک میکاپش کنم ک اصن خسته نشدم
/ عجب
از زبان شوگا )
پسره کای همش داش با یونا لاس میزد ... اصن این از کی تا حالا با میکاپ ارتیستش حرف میزنه ؟!
اعصابم خورد بود رفتم طبقه پائین که یهو یه فکری به سرم زد ... میکاپ لبمو پاک کردم ...( بچه غیرتی شد )
از زبان یونا )
اجومای رئیس تلفونشو جواب داد و بعد گفت :
$ یونا برو پائین شوگا میکاپ لبش خراب شده برو درسش کن
- به من چهههه
$ بدو
وای خدا چه بدبختی گیر کردیما من اصن نخاستم میکاپ ارتیست شممم واااااای ( دلتم بخاد )
رفتم طبقه پائین پسرا تو استیج داشتن تمرین میکردم که داد زدم:
- شوگا شییی بیا پائین میکاپتو درس کنم میخام برم ...
شوگا با پوزخندی روی لبش اومد ...
¥ میکاپ ارتیستم خوب کارشو بلد نبود سریع پاک شد
رفتیم تو رختکن نشست روی صندلی ...
از زبان شوگا )
وسایلشو باز کرد و نزدیک صورتم شد و شروع کردم به میکاپش ...
- شستیش ؟ اخه کاملا میکاپت پاک شده !
انقد محو لباشو چشماش که پنج سانت با صورتم فاصله داشت شده بودم که نشنیدم چی گف دیگه طاقتم تموم شد ... صورتشو قاب کردمو لبم و روی لبش گذاشتم ...
پارت 5
سوزی از شوگا تشکر کرد اما من چشم غرنه ای بهش رفتم و از خونش خارج شدیم ...
/ هوی چه مرگته ؛ شوگا نجاتت داده ...
- خودش منو به این روز انداخته چی داری میگی ؟
/ تو دیوونه ای
...
فردا صبح شد پاشدم و رفتم لباس پوشیدم و دم در منتظر موندم تا سوزی بیاد دنبالم ...
/ بوققق بوق بپر سوار شو
- اومدمم
سوار شدیم و رفتیم در کمپانی رفتیم توی کمپانی و به همه سلام کردیم و رفتم تو اتاق میکاپ تعجب کردم بجز اون هفتا پنج تا پسر دیگه هم نشسته بودن ...
- یا ریل اینا کین ؟
* اینا یه گروه دیگه همین کمپانی هستن txt
- عجب ...
اجومای رئیس گفت
$ هر کسو دوس دارید برای میکاپ انتخاب کنید ...
حوصله اون هفتا رو نداشتم پس رفتم پیش یکی از اون پنج تا ...
- سلام
= عو سلام
شروع کردم به میکاپ صورتش خیلی اروم و مهربون بنظر میومد چون اصلا از نگاه کردن به روبه روش تکون نمیخورد ... برعکس شوگا
= شما باید میکاپ ارتیست جدید یونا شی باشید ؟!
- عو بله خودم هستم و شما ؟
= من کای هستم
- خوشبختم
= همچنین
و هر دوتامون خندیدیم
کار میکاپش تموم شد اون پنج تا رفتن بیرون چون میخاستن موزیک ویدیو پر کنن اما اون هفتا رفتن طبقه پائین برای ضبط اجر ...
نشستم یجا
- واااای نمیشه من فقط این پسره رو میکاپ کنم ؟!
/ چیع کراش زدی ؟
- نه بابا انقد اروم نشست ک میکاپش کنم ک اصن خسته نشدم
/ عجب
از زبان شوگا )
پسره کای همش داش با یونا لاس میزد ... اصن این از کی تا حالا با میکاپ ارتیستش حرف میزنه ؟!
اعصابم خورد بود رفتم طبقه پائین که یهو یه فکری به سرم زد ... میکاپ لبمو پاک کردم ...( بچه غیرتی شد )
از زبان یونا )
اجومای رئیس تلفونشو جواب داد و بعد گفت :
$ یونا برو پائین شوگا میکاپ لبش خراب شده برو درسش کن
- به من چهههه
$ بدو
وای خدا چه بدبختی گیر کردیما من اصن نخاستم میکاپ ارتیست شممم واااااای ( دلتم بخاد )
رفتم طبقه پائین پسرا تو استیج داشتن تمرین میکردم که داد زدم:
- شوگا شییی بیا پائین میکاپتو درس کنم میخام برم ...
شوگا با پوزخندی روی لبش اومد ...
¥ میکاپ ارتیستم خوب کارشو بلد نبود سریع پاک شد
رفتیم تو رختکن نشست روی صندلی ...
از زبان شوگا )
وسایلشو باز کرد و نزدیک صورتم شد و شروع کردم به میکاپش ...
- شستیش ؟ اخه کاملا میکاپت پاک شده !
انقد محو لباشو چشماش که پنج سانت با صورتم فاصله داشت شده بودم که نشنیدم چی گف دیگه طاقتم تموم شد ... صورتشو قاب کردمو لبم و روی لبش گذاشتم ...
۲۶.۵k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.